شعر در مورد سرو
شعر در مورد سرو ،شعر در وصف سرو،شعر در مورد سرو از سعدی،شعر سرو از حافظ،شعر در مورد سرو از مولانا،شعر سرو از معنوی،شعر سرو از مولوی،شعر سرو از عطار،شعر سرو از صائب تبریزی،شعر سرو از خاقانی،شعر سرو از دیوان ناصر خسرو،شعر درخت سرو،شعری درمورد درخت سرو،شعر درباره درخت سرو،شعر درمورد درخت سرو،شعری در مورد درخت سرو،شعر در مورد درخت سرو،شعری در وصف درخت سرو،شعری درباره درخت سرو،شعری از حافظ از در مورد سرو
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد سرو برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
مست بگذشتی و از خلوتیانِ ملکوت
به تماشای تو آشوب قیامت برخاست
پیش رفتار تو پا برنگرفت از خجلت
سروِ سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست
شعر در مورد سرو
گردو بنی به سرو همی گفت با غرور
«کز من برند پیر و جوان گردکان هزار
شعر در وصف سرو
همه ی سهم من این بود
تو پرنده بودی من سرو
شعر در مورد سرو از سعدی
طیره ی جلوه ی طوبی قد چون سرو تو شد
عبرت خلد برین ساحت بستان تو باد
شعر سرو از حافظ
شعر در مورد سرو از مولانا
کسی که قامت او را به سرو نسبت کرد
مکن قبول , که کوته نظر نگوید راست !
شعر سرو از معنوی
سروَش جواب داد که « هر چند بی برم
آزاده وار زیسته ام خوش به روزگار
شعر سرو از مولوی
در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
شعر سرو از عطار
به حق حسنت برایم سرو ناز است
به حق این دل زهجرت درگدازاست
بدان این را که تو معشوق مایی
به حق این خوشنوایت دلنوازاست
شعر سرو از صائب تبریزی
چشم من کرد به هر گوشه روان سیل سرشک
تا سهی سرو تو را تازه تر آبی دارد
شعر سرو از خاقانی
شعر سرو از دیوان ناصر خسرو
قیامت در قیامت بین نگار سروقامت بین
کز او عالم بهشتی شد, هزاران نوبهار آمد
چو او آب حیات آمد ,چرا آتش برانگیزد
چو او باشد قرار جان, چرا جان بیقرار آمد…
شعر درخت سرو
درختای بید مجنون از غصه من می لزرن
آخه دیگه سرو لیلا نمیشه هم قد ارزن
شعری درمورد درخت سرو
گل به روی موی او جان فدا کند چو من
سرو کنار یار من سر نهد به زانوان
شعر درباره درخت سرو
پیش رفتار تو پا نگرفت از خجلت
سرو سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست
شعر درمورد درخت سرو
شعری در مورد درخت سرو
قصه ی روز قیامت همگی آمد راست
وصفی از قد بلندت چو روایت کردم
شعر در مورد درخت سرو
شمدونی توی سکوتِ
تلخ یه اتاق کوچیک
سرو سبزقبا ولی تو
سردی باغچه تاریک
شعری در وصف درخت سرو
به سرکشی خود ای سرو جویبار مناز
که گر بدو رسی از خشم سر فرو داری
شعری درباره درخت سرو
شعری از حافظ از در مورد سرو
گل صدبرگ ندانم به چه رونق بشکفت؟
یا صنوبر به کدامین قد و قامت برخاست؟
دی زمانی به تکلف برِ سعدی بنشست
فتنه بنشست چو برخاست قیامت برخاست
شعر در مورد سرو
به بندگی قدش سرو معترف گشتی
گرش چو سوسن آزاده ده زبان بودی
شعر در وصف سرو
شعر در مورد سرو از سعدی
شبی ز قدِ تو افتاد سایه بر دیوار
هنوز عاشق بیچاره رو به دیوار است!
شعر سرو از حافظ
کِرم ار به ذلالت به بن ات تاخته،اما
ای سرو! سپاس است به ایزد، نخمیدی
شعر در مورد سرو از مولانا
مرا و سرو چمنم را به خاک راه نشاند
زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست
شعر سرو از معنوی
شعر سرو از مولوی
آن قامتست ؟نی به حقیقت قیامتست
زیرا که رستخیز من اندر قیام اوست…
شعر سرو از عطار
دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
شعر سرو از صائب تبریزی
دستای سرد ماهه نو
رفته دیگه از خونهء من
دیگه تو این خیابون ها
هیچ جایی نیست برای من
هر جا میخوای بگرد ولی
نیست جاده ای به رنگ من
تا کی باید صدات کنم
رو شاخهءسرو حیات
با نذروالتماس چشام
اسمت رو نقاشی کنن
شاخهء سرو حیات
حدی داره صبری داره نشستنش
دلش میگیره از نگات
می خشکه ساقهء وفاش
یه روز بیا باغ انار
ابی شده شکوفه هاش
می خواد بگه دوست داره
هر چی داره از زمین خیس
با ریشه های خشک شدش
زیره پاهات جا میزاره
شعر سرو از خاقانی
ننگرد دیگر به سرو اندر چمن
هر که دید آن سرو سیم اندام را
شعر سرو از دیوان ناصر خسرو
ننگرد دیگر به سرو اندر چمن
هر که دید آن سرو سیم اندام را
شعر درخت سرو
سرو زیبا ! بر چه می گریی بگو ؟!
با سر افکنده زیر پا ، چه می جویی بگو !
زیر پایت شوره زاری خشک
ترکیده چو بغضت
نیست چیز دیگری !
سرو زیبا بر چه می گریی بگو ؟!
شعری درمورد درخت سرو
سرو چمان من ببین بی تو چمن چه می شود
پا ننهی تو بر سرش زرد و فسرده می شود
شعر درباره درخت سرو
شود چون بید لرزان سرو آزاد
اگر بیند قد دلجوی فرخ
شعر درمورد درخت سرو
پیشتر ز انکه دهد خامه به دستش استاد,
الف ِ قامتِ او مشقِ قیامت میکرد
شعری در مورد درخت سرو
قامت سرو کسی، پنجره را قاب نمود
کوچه دربست حریم است بگو بر گردد…
شعر در مورد درخت سرو
کافر مبیناد این غم که دیده است
از قامتت سرو از عارضت گل
شعری در وصف درخت سرو
شعری درباره درخت سرو
بودیم به هم درشده با قامت موزون
وان قامت موزون ز قیامت بتر آمد
شعری از حافظ از در مورد سرو
درختی کوچکم
هر چند سرو نیستم
اما اهل جنگلم
اهل همان جنگلی که درختانش را سالهاست
بریده و سوزانده اند
و بد بختانه برخی از همجنسان من
درختهایی که در این جنگل ریشه دارند
چوبشان را دستهء تبر دشمن کرده اند
تا من را
سپیدار را
سرو را
و دیگر درختان جنگل را ریشه زنند
من…
این درخت کوچک خواهم مرد
اما…
نام سپیدار و آزادگی سرو جاودان خواهد ماند.
شعر در مورد سرو
در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
شعر در وصف سرو
شعر در مورد سرو از سعدی
قیامت قامت و قامت قیامت
قیامت می کند این قدّ و قامت
مـؤذّن گر ببیـند قامتت را
به قد قامت بمـاند تا قیامت
شعر سرو از حافظ
شعر در مورد سرو از مولانا
به باغ سبز غزل با سرودهء« سینا»
چو سرو سبزِ سرافراز باز می روییم
شعر سرو از معنوی
عجب ار نه قامت تست قیامتِ زمانه !
که در اول غروری و در آخر زمانی
چه محالها شنیدم؟ چه به حالها رسیدم!
که به سالها ندیدم ز لب تو کامرانی…
شعر سرو از مولوی
سرو را در چمن آواز قیامت بنشست
چون سهی سرو من آن قامت رعنا بنمود
شعر سرو از عطار
قد تو تا تو بشد از جویبار دیده من
به جای سرو جز آب روان نمیبینم
شعر سرو از صائب تبریزی
وقتی که می رفت
یک سرو کوچک
در پشت پرچین ما کاشت
او رفت و دیگر نیامد
اما چه سبز و تناور
آن سرو تا آسمان قد برافراشت
شعر سرو از خاقانی
بر رهگذرت بسته ام از دیده دو صد جوی
تا بو که تو چون سرو خرامان به درآیی
شعر سرو از دیوان ناصر خسرو
چشم من کرد به هر گوشه روان سیل سرشک
تا سهی سرو تو را تازه تر آبی دارد
شعر درخت سرو
شعری درمورد درخت سرو
خار
می گشاید
دکمه ی پیرهنش را
باد
می برد روحش را
تا سرو …
شعر درباره درخت سرو
وه وه که قیامت است این قامتِ راست
با سرو نباشد این لطافت که تو راست
شاید که تو دیگر به زیارت نروی
تا مرده نگوید که قیامت برخاست
شعر درمورد درخت سرو
سبز به دامان تو راست
سرو کوهساران مجاور
بر فراز اندیشه های ژرف
خاست
شعری در مورد درخت سرو
آهنگ سفر کردی و برخاست قیامت
آن لحظه که بی قامت خوبت بنشستم
شاید که ز من خلقِ جهان دست بشویند
گر در غمت از هر دو جهان دست نشُستم…
شعر در مورد درخت سرو
نازم آن سرو روانی که ز سودای غمش
برده ام یاد جهان و همه ی بیش و کمش
شعری در وصف درخت سرو
جویها بسته ام از دیده به دامان که مگر
در کنارم بنشانند سهی بالایی
شعری درباره درخت سرو
آن چه قد بود و چه قامت که ز نظارهٔ آن
تا دم صبح قیامت ز قیام افتادم !
شعری از حافظ از در مورد سرو
تا کی در آرزوی قیامت توان نشست ؟
برخیز تا هزار قیامت بپا کنی
شعر در مورد سرو
سرو سبزو مرگ سرد
در بیکرانی زمین
این تنها صدای است که میماند
سرو سبزو مرگ سرد
تکرار کنان مدهد
پندم که
سرو سبز و مرگ سرد
سبز سرو و سرد مرگ
مرگ
سبزی تو امده است تا
گرمای سرو م را سردکند
مرگ هر دم سروی را سرد می کنی
هر دم مرا به بیکارنه ای خودت می خوانی
شعر در وصف سرو
در خاطره باغ زبانزد شده داغ
در رقص تبر سرو و صنوبر شدنم را
شعر در مورد سرو از سعدی
دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور
گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور
شعر سرو از حافظ
تا دامن قیامت، از سرو ناله خیزد
گر در چمن چمانی آن قامت رسا را !
شعر در مورد سرو از مولانا
قیامت باشد آن قامت در آغوش
شراب سلسبیل از چشمه نوش
شعر سرو از معنوی
ماه با طلعت او , بیهُده سر زد ز افق
سرو با قامت او , بی ثمر از جا بر خاست
دوش در خواب خوش آشوب قیامت دیدم
صبحدم قامت آن سیمتر از جا بر خاست…
شعر سرو از مولوی
بلبل از شاخ سرو به گلبانگ پهلوی
میخواند دوش درس مقامات معنوی
شعر سرو از عطار
قیامت قامتی با صدهزاران ناز میگوید:
که می باید قیامت را از این قامت بنا کردن !
شعر سرو از صائب تبریزی
تا دگر سرو ننازد به خرامیدن خویش,
سخنی با وی از آن قامت و رفتار بگو
شعر سرو از خاقانی
سرو قدت اى یار خود قیامتى است
مرا به قیامت موعود ارجاع مده ؟