شعر در مورد جعبه
شعر در مورد جعبه ,شعر درباره جعبه مدادرنگی,شعر جعبه جواهر ابی,شعر جعبه جواهر,متن شعر جعبه جواهر,شعر بابای جعبه ای,متن شعر جعبه جواهر ابی,متن آهنگ جعبه جواهر,متن ترانه جعبه جواهر,متن آهنگ جعبه جواهر ابی,متن آهنگ یه جعبه جواهر ابی,متن ترانه ی جعبه جواهر,شعر جعبه سیاه,شعر جعبه مداد رنگی,شعر جعبه,شعر یه جعبه قشنگ داریم,شعر درباره جعبه مدادرنگی,شعر در مورد جعبه
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد جعبه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
وقتی به بچه های جهان یاد دادم اسمت را هجی کنند
دهانشان به درخت توت بدل شد
تو، عشق من!
وارد کتاب های درسی و جعبه های شیرینی شدی.
شعر در مورد جعبه
مثل یک جعبه جواهر
که در بیابان به دست آدم داده اند
نمی دانم باهات چکار کنم!
شعر درباره جعبه مدادرنگی
با تمام زنان سیگار میکشی
اما فقط یک زن
در جعبهی سیگارت صدایت میکند
برای تمام زنان شعر میگویی
اما فقط یک زن
در شعرهایت راه میرَود
فقط یک زن
زنی که تو را هرگز نمیشناسد…!
شعر جعبه جواهر ابی
مرهمِ دردِ خیره شدنهات
نه حرفهای من بود
نه دستانم
نیست در من، جعبهی کوچکی
که الفبایی بر آن
شکلِ خیره شدنِ تو را به خود گرفته باشد
شعر جعبه جواهر
من در قلبم
مثل جعبه ای که از پری درش بسته نمی شود
تمام جاهایی که بوده ام
تمام بندرهایی که به آنها رسیده ام
تمام منظره هایی که از پنجره ها و دریچه ها
یا در پستوها در رویا دیده ام را جا داده ام
همه چیز، به اندازه ی همه چیز
و این بسیار کمتر است از آرزوهایم
متن شعر جعبه جواهر
همهی مداد رنگیها مشغول بودند
به جز مداد سفید
هیچ کسی به او کار نمیداد
همه می گفتند: “تو به هیچ دردی نمیخوری…!”
یک شب که مداد رنگیها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند
مداد سفید تا صبح کار کرد
ماه کشید…
مهتاب کشید…
و آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچک و کوچکتر شد
صبح توی جعبهی مداد رنگی جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد.
شعر بابای جعبه ای
راحت جان باشد از آن قبضه تیغ
مرهم دل باشد از آن جعبه
تیر درد نهانی به که گویم
که نیست باخبر از درد من الا خبیر
متن شعر جعبه جواهر ابی
تیر جفای تو هست دلکش جان دوز من
جعبه ز سینه کنم تیر جفای ترا
بار نیامد دلم در شکن زلف تو
گر نه به گردن کشم بار بلای ترا
متن آهنگ جعبه جواهر
گه از بادام کردن جعبه نیش
گه از یاقوت کردن چشمه نوش
برآوردن برای فتنه خلق
هزاران صبحدم از یک بناگوش
متن ترانه جعبه جواهر
به مغزم جعبه شهر فرنگ عمر بی حاصل
به چرخ افتاده و گوئی در آفاقست جولانم
چه دریایی چه طوفانی که من در پیچ و تاب آن
به زورقهای صاحب کشته سرگشته می مانم
متن آهنگ جعبه جواهر ابی
چون کمان در شست آورد و تنت چون توز کرد
بس عجب باشد تو را در جعبه گر تیری در است
همچو بز از ریش خویشت شرم ناید کین فلک
بز گرفتت روز و شب وز بهر تو بازی گر است
متن آهنگ یه جعبه جواهر ابی
چسان ز دست غمت صید دل خلاص شود
که مژه های تو یک جعبه تیر را ماند
سریر عاج که گویند داشت خسرو هند
سرین سیمبران آن سریر را ماند
متن ترانه ی جعبه جواهر
بر نشان هرگز ندیدم بر دل بی رحم تو
گر چه هر تیری که اندر جعبه بد بفشانده ام
ظن مبر جانا که من برگشته ام از عاشقی
یا دل از دست غم هجران تو برهانده ام
شعر جعبه سیاه
آبش از دیده آمدن گیرد
جعبه برگیرد و زدن گیرد
عذرها خواهدش سبک عثمان
درد او را کند سبک درمان
شعر جعبه مداد رنگی
کار و باری چنین فرو سازد
پیش معشوق جعبه بنوازد
او نشسته میان قلاشان
که درآیند زود فراشان
شعر در مورد جعبه
بیشتر بخوانید :